جنسیت چربی » لعنتی روی میز آشپزخانه

از آنجا که آقای سفید دیک با قرص های ارتودنسی موفق شده است، او به شیوه ای بزرگ زندگی می کند. او می تواند تمام روز و تمام شب را بکشد، تنها مشکل این است که یک دختر پیدا کند که بتواند آن را حفظ کند. ملینا میسون وارد می شود، او یک دختر حزب اول است که هنوز شریک زندگی ایده آل خود را پیدا نکرده است. ملینا برای از بین بردن ناامیدی خود از این واقعیت که به حالت ناسازگاری رسیده است، او را کنار می گذارد و اجازه می دهد تا او خودش را دمار از روزگار می گذراند تا زمانی که بالاخره کافی باشد. شاید این شلوار جنسی کاملش بود که منتظر بود؟